تحقیق در مورد دکتر صدیق در pdf
نوشته شده به وسیله ی علی در تاریخ 95/5/31:: 5:43 صبح
تحقیق در مورد دکتر صدیق در pdf دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد دکتر صدیق در pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد دکتر صدیق در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق در مورد دکتر صدیق در pdf :
دکتر صدیق
دکتر صدیق متولد سال 1331 است. وی تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه علم و صنعت در رشته مهندسی صنایع ادامه داده و مدرک دکترای خود را در رشته مدیریت تولید از دانشگاه رابرت کندی سوئد اخذ نموده است و در حال حاضر نیز مدیر عامل گروه صنعتی پارس شیر، تولیدکننده قطعات یدکی خودرو و شیرآلات گاز با حدود 850 نفر پرسنل میباشد. ایشان به حق یکی از مردان عرصه صنعت بوده و گفتنیهای بسیاری در حوزه کاربرد عملی علم در آن دارد و از کارآفرینان موفق کشور میباشد. آنچه میخوانید حاصل گفت و گوی ما با ایشان است .
عتقاد به مقابله و شکستن سدهای تحقیر که هر روز عرصه را بر فعالیت و عملکرد مفید ایرانیان تنگتر میکند و تلاش برای به ظهور رسانیدن استعدادهای نهفته به منظور رسیدن به جایگاه واقعی شایستگیها، خاستگاه اصلی پارس شیر میباشد. جایگاهی در حوزه صنعت و تجارت کشور که در آن اروپائیان نمیتوانند اجناس خود را به ما گرانتر بفروشند و در تحویل آن غفلت ورزند و در هنگام مذاکرات بر ما تسلط داشته باشند .
شاید افق دید و چشم انداز لحظات نخستین تنفس پارس شیردر دنیای پرتحول صنعت ایران، برگردان این ورق بود، آنچنان که بستری را فراهم آورد که در مبادلات خود با اروپائیان فروشنده باشد و نه خریدارو امروز این تفکر و اندیشه ارزشمند با تامین حدود 80 درصد از نیاز بازار مصرف داخلی و نیز صدور محصول به کشورهایی نظیر انگلستان، فرانسه، آلمان، تونس، مصر، سوریه تحقق یافته است به طوری که در برخی از این کشورها (همچون انگلیس) محصولات تولیدی پارس شیر با مارک و لوگوی همان شرکت اروپایی عرضه میشود. به اعتقاد، دکتر صدیق – بنیانگذار و مدیر عامل گروه صنعتی پارس شیر – لازمه رسیدن به چنین سطحی، علاوه بر عشق و علاقه و امکانات ماشینی، فراهم آوردن بسترهای علمی مورد نیاز آن و
آشنایی با ادبیات کاری و رفتاری و فرهنگ مصرف آنها و نیز تسلط و آگاهی بر استانداردهای بینالمللی است. به گفته او، فعالیت در حوزه صنعت همچون کاشتن درخت گردوست که بعد از سالها انتظار به بار می نشیند و چنانچه این درخت گردو تناور شود، بهرهبرداری از آن تداوم خواهد داشت . برخلاف کار تجاری که همچون سبزی کاری بوده و در یک دوره چند ماهه کشت وبرداشت تمام میشود .
دکتر صدیق متولد سال 1331 است. وی تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه علم و صنعت در رشته مهندسی صنایع ادامه داده و مدرک دکترای خود را در رشته مدیریت تولید از دانشگاه رابرت کندی سوئد اخذ نموده است و در حال حاضر نیز مدیر عامل گروه صنعتی پارس شیر، تولیدکننده قطعات یدکی خودرو و شیرآلات گاز با حدود 850 نفر پرسنل میباشد. ایشان به حق یکی از مردان عرصه صنعت بوده و گفتنیهای بسیاری در حوزه کاربرد عملی علم در آن دارد و از کارآفرینان موفق کشور میباشد. آنچه میخوانید حاصل گفت و گوی ما با ایشان است .
در ابتدا با اشاره به سیر تحولات و فراز و نشیبهایی که در حوزه کاری خود داشتید برای ما توضیح دهید که کار را از کجا و چگونه آغاز نمودید؟
اولین تجربه کاری من به صورت رسمی از یک شرکت حمل و نقل بینالمللی آغاز شد. در آن زمان شرایط زندگی من ایجاب میکرد که در کنار کارم درس نیز میخواندم و در حقیقت من دوره دبیرستان را در آن موسسه حمل و نقل به پایان رساندم و از آنجایی که استعداد خوبی در فراگیری زبان انگلیسی داشتم، در آن موسسه به عنوان مترجم که در تحریر فارسی و لاتین نیز مهارت دارم، کار را شروع کردم و در عرض چند سال توانستم مسئولیت معاونت مدیر عامل موسسه را بدست آورم .
بعد از مدتی سفارت ژاپن برای تکمیل کادر بازرگانی خود، جهت استخدام، آگهی داد و من در آزمون استخدامی آنجا شرکت کردم و از بین 68 نفر، نهایتا دو نفر انتخاب شدند که یکی از آنها نیز من بودم در حدود 3 سال فعالیتم در آنجا، با توجه به اینکه ازنظر دقت و سرعت قادر به رقابت با ژاپنیها بودم، توانستم به موفقیت Depramnent Head ofReaserch برسم .
بعد از مدتی، تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به آمریکا بروم، این تصمیمگیری همزمان با پیروزی انقلاب و شکلگیری تحولی عظیم در سطح جامعه بود آنچنان که امواج تغییرات حاصله در جامعه همه گیر شده و همگان تحت تاثیر شعارهای عدالتخواهانه و عدالتپروری انقلاب قرار گرفته بودند. و من نیز با انگیزه خدمت به جامعه از این امر منصرف شدم و در کشور ماندم .
در آن زمان سیاستهای دولت درمورد بخشهای تجاری، مبتنی بر دولتی نمودن کل تجارت بود . در این شرایط از یک سو با شکلگیری مراکز تهیه و توزیع و نیز فعال شدن وزارت تعاون و وزارت بازرگانی، امیدی به تجارت در سطح جامعه نبود و از سوی دیگر سرمایهگزاریهای سابق متلاشی شده و خطوط مونتاژ شکل گرفته مقدماتی، تقریبا از بین رفته بودند. همچنین سرمایهگزاریهای خارجی اصلا وجود نداشت و سرمایهگذاران داخلی هم عمدتا یا ازکشور خارج شده بودند و یا تمایلی به سرمایهگزاری نداشتند، با این وجود در دل این مسائل، بارقههای امیدی برای واحدهای صنعتی کوچک وجود داشت و کسانی که علاقه مند به فعالیت در کشور بودند، تحقق امیدشان را تنها در بستر صنعت میدیدند، به مرور زمان دولت
متوجه این مساله شده و برای واحدهای صنعتی نوپا و تازه تاسیس، امکانات بسیار خوبی را مهیا میکرد، از جمله زمین و خدمات فوقالعاده مناسب و در نتیجه اجرای این سیاست درست دولت، تولید در تمامی زمینههای صنعتی آغاز شد. به این ترتیب جهت حرکت جامعه به سمت صنعتی شدن مقدماتی شکل گرفت و این حرکت تا به امروز و تا این لحظه تداوم داشته است و هر چند امروز صنعت ما نوپا و جوان است (و اصطلاحا میگوییم که صنعت ما هنوز کودک تازه به راهافتادهای است) و همچنان به حمایت های دولتی نیازمند است. لذا با توجه به شرایط محیطی مناسب در سال 60، طرح توجیهی خود را تهیه و موافقت اصولی وزارت صنایع را برای راهاندازی پروژه خود گرفتم که در سال64 منجر به ورود ماشینآلات شده و در سال 67 به مرحله تولید رسیدیم .
کار ما با به کارگیری 3 نفر نیروی انسانی، در یک اتاق 4×3 شروع شد و به مرور زمان توسعه یافت به طوری که در حال حاضر مجموعه ما با حدود 850 پرسنل در واحدهای تولیدی و 35 پرسنل در دفتر مرکزی مشغول فعالیت میباشد و پروژهها را نیز در دست اقدام داریم که چنانچه به نتیجه مطلوب برسد، 1500 نفر نیروی جدید به مجموعه ما خواهد پیوست. ما به مرور زمان توانستهایم صنعتی مبتنی بر پایههای علمی به وجود آوریم، زیرا وقتی به منظور صادرات محصولات خود اقدام نمودیم این امکان برای ما فراهم آمد که به آزمایشگاههای اروپاییان برویم و با آنها مذاکره نموده و به تبادل اطلاعات بپردازیم و بعد از مدتی با تلاش و پیگیری فراوان توانستیم گواهی CE بگیریم، به این معنی که تمامی محصولات اروپایی برای عرضه میبایست این گواهی را داشته باشند. امروز یکی از افتخارات من این است که تمامی محصولات تولیدی مجموعه ما دارای این گواهی میباشند و این امر نیز تنها در سایه به کارگیری علم و تخصص در عرصه عمل تحقق یافته است .
چگونه توانمندیهای خود را در زمینههای فنی و مهندسی شناسایی نمودید و به این حوزه از کار و فعالیت وارد شدید؟
این مساله به دوران کودکی و نوجوانیام باز میگردد، دورانی که ابعاد مختلف روحی و شخصیتی من در حال شکلگیری بود. به خاطر دارم در دوره دبستان، در فرصتهای کوتاهی که پیش میآمد، در مغازههای مختلفی کار میکردم، دوچرخهسازی موتورسازی، آهنگری، خیاطی و; به خصوص زمانی که در دوچرخهسازی و موتورسازی کار میکردم، بچههای محله دور من جمع میشدند و سر به سر من میگذاشتند و میگفتند که من علم غیب میدانم. من این قضیه را سالهای سال فراموش کرده بودم و بعدها این مساله را به یاد آوردم که من در آن زمان با دست گذاشتن روی فرمان دوچرخه و چرخاندن چرخ آن، عیوب چرخ را حدس میزدم و یا از صدای موتور ایراد آن را پیدا میکردم. همچنین در خانه ما معمولا هیچ اثری از وسایل مورد استفاده خانه از قبیل چرخ خیاطی، کولر، پنکه، بخاری و; بعد از 2 سال وجود نداشت. زیرا من آنها را باز میکردم تا محتوای آنها را بررسی و شبیهسازی کنم و همچنین تغییراتی در آنها ایجاد کنم که آنها را به یک مجموعه واحد با کاراییهای مختلف تبدیل کنم .
سالها بعد وقتی این تواناییها، مجهز به ابزار قدرتمند علم شد، به شکل بارزی خود را نشان داد و فوقالعاده اثرگذار بود و توانستیم کارهایی را انجام بدهیم که میبایست در بسیاری از موارد در بخش های مختلف از خارجیها کمک میگرفتیم. من همچنین استعداد بسیار زیادی در یادگیری زبان داشتم به طوری که قادر به تکلم به زبانهایی نظیر انگلیسی، ایتالیایی، آلمانی، اسپانیایی، ترکی هستم و در سفرهای خود به کشورهای مختلف به سرعت و با مقدار اندکی مطالعه، میتوانستم در مذاکرات تجاری با آنها به زبان خودشان صحبت کنم. به
خاطر دارم در اوایل کار تولید، به یک دستگاه خاص نیاز داشتیم از آنجایی که این دستگاه در داخل کشور تولید و ساخته نمیشد، و ما به اجبار میباید این دستگاه را وارد میکردیم. در این اثنا یک روز من در خانه در حال استراحت بودم و بطور اتفاقی به پنکه نگاه میکردم، متوجه شدم که پنکه حرکت میکند و به اندازه یک زاویه معینی میچرخد و بعد دوباره به سر جای اول حرکتش بازمیگردد، سریع پنکه را باز کردم و مکانیزم کار آن را نگاه کردم، فردای آن روز، اوایل صبح پنکه کاملا متلاشی شده بود و از روی آن پنکه، دستگاهی را ساختیم که بعدها وقتی انگلیسیها و ایتالیاییها برای بازدید به کارخانه خما آمده بودند، نحوه کار آن را تایید کردند. در حقیقت علاقه و استعداد من به کارهای فنی و مهندسی، مرا به سمت
فعالیت در عرصه صنعت سوق داد .
در صحبتهای خود اشاره کردید که در مشاغل مختلف که از لحاظ امنیت شغلی و مزایا و حقوق در خور توجه بودند، فعالیت داشتید، با این حال دست از آنها کشیده و به کاری پرداختید که در ابتدا ریسک بالایی را با خود به همراه داشت علت این امر را با توجه به ویژگیهای شخصیتی خود چگونه ارزیابی میکنید؟
آنهایی که موفق هستند، بسیار مومناند، آنهایی که رشد میکنند و از راه درست به موفقیت نایل میشوند، با گام نهادن در مسیر مورد نظر خود، اعتقاداتشان قویتر و ایمانشان و توکلشان به خدا بیشترمیشود و در جهت عرفان و خداشناسی و خودشناسی قدم برمیدارند و علاوه بر این موارد، گاهی اوقات، انسان با توکل به خدا نسبت به انجام یک کار متعهد میشود. لذا تعهد و ایمان به اینکه انسان باید کاری ارزشمند انجام دهد، انگیزهای برای شروع کار شده و موفقیت نیز در درست انجام دادن آن نهفته است .
به خاطر دارم بعد از جا به جا شدن درکارهای مختلف مانند شرکت حمل و نقل، شرکت ژاپنی و جاهای مختلفی که کار میکردم، حتی تا سن 35 سالگی، همواره این تفکر در من بود که من باید کارهای عجیب و غریبی که دیگران قادر به انجام آن نیستند، انجام بدهم و لذا ثبات نداشته و همواره با خود جدل داشتم که کارهای جاری این کار من و رسالت واقعی زندگی من نیست و شاید کار من چیز دیگری است و همواره با خود میگفتم که من استعداد و توانایی کارهائی را دارم که در فراسوی این کارهای ساده جاری است .
برای مثال از اینکه در مذاکرات تجاری با اروپاییان، آنها همواره از لحاظ روانی بر ما تسلط داشتند و در مقابل آنها همواره در یک وضعیت انفعالی قرار داشتیم برایم عذابآور بود، اینکه هم محصول را به ما گرانتر بفروشند و در هنگام تحویل آن نیز ما را دچار زحمت کنند، اصلا برایم قابل هضم نبود و من مصمم بودم که این وضع را دگرگون کنم و روزی فرا برسد که به این افراد جنس تولیدی کشور خود را بفروشم و گاهی اوقات رسیدن به چنین هدفی، مستلزم گذشت سالها و صرف زمان و انرژی زیادی بود البته در بسیاری از زمینهها شرایط تغییر یافته است .
به عنوان مثال سالهای متمادی بود که کارخانجات پتروشیمی اروپا به ایران محصولات پتروشیمی میفروختند. ایرانیان نفت خود را به صورت خام و با قیمت بسیار پایین میفروختند و
محصولات پتروشیمی تولیدی اروپاییان را با قیمت صدها برابر میخریدند، برای تغییر شرایط و وضعیت موجود،عدهای دست به کار شدند و همت کردند و توانستند از طریق ایجاد شبکههای صنعتی سختافزاری و نرمافزاری در صنعت پتروشیمی، همان محصولاتی را که روزی از اروپاییان میخریدند، به آنها بفروشد، بنابراین گاهی اوقات، رقابت معنوی نیازمند جسارت و شجاعت خاصی است که به صورت درونی و ذاتی، خداوند در وجود بعضی از افراد قرار داده، در مقابل آنان نیز می بایست همت نموده و به مقابله برخیزند، به طور خلاصه فکر میکنم اتکاء به خداوند و اینکه وظیفه و رسالتی خاصی برای زندگی من تعریف شده که من باید آن را به سرمنزل مقصود برسانم، اصلیترین عامل رها کردن فعالیتهای دیگر، وارد شدن به عرصه صنعت بود .
در صحبتهای خود اشاره نمودید که سال 60 مجوز واحد تولیدی خود را از وزارت صنایع اخذ کردید و در سال 67 آن را راهاندازی نمودید، در این مدت به انجام چه اموری میپرداختید؟
در سال 60 که طرح توجیهی خود را تدوین کردیم، قرار شد که محل احداث واحد تولیدی را تعیین نماییم. شمال کشور را با توجه به شرایط محیطی که برای زندگی مدیران و کارگران وجود داشت، را انتخاب نموده و مدت 3 سال در آن نواحی در جستجوی زمین مناسب بودیم. در آنجا هزاران زمین و دهها قطعه وجود داشت و حتی در مواردی تا مرحله ثبت سند هم پیش رفتیم ولی هربار یکی از سازمانهای دولتی نظیر بهداشت و محیط زیست، جنگلبانی، بنیاد مستضعفان، محدودیتهایی را ایجاد میکردند که این امر محقق نشود دریک دوره برای
احداث واحدهای صنعتی در شمال کشور مخالفتها و مقاومتهای بسیاری صورت میگرفت و عجیب اینکه بعد از 3 سال که زمینی را گرفتیم دیوار آن را ساختیم و فوندآسیون سوله را جهت نصب بالا آوردیم، بخشنامههایی برایمان ارسال شد مبنی بر اینکه در آن منطقه، تنها صنایع کشاورزی قابل اجراست و به صنایع دیگر اجازه فعالیت داده نمیشود. پس از آن یک سال و نیم نیز در استانهای سمنان و اصفهان به دنبال زمین گشتیم و مشابه همان مسئلهای که در شمال داشتیم در اصفهان نیز برایمان به وجود آمد و زمینی را در آنجا خریداری کرده و حدود 2 سال نیز اقدامات اولیه کار را انجام دادیم و بعد به ما اطلاع دادند که آن منطقه، یک منطقه کشاورزی است و اجازه ساخت واحد صنعتی در آنجا داده نمیشود و در نهایت در ساوه محلی را پیدا کردیم و موفق به احداث واحد تولیدی خود در آنجا شدیم .
من در طول سالیان زندگی خود به این مساله اعتقاد پیدا کردهام که اگر امری تحقق نیافت قطعا در عدم تحقق آن خیر و صلاحی وجود دارد و عجیب است که بعد از 20 سال متوجه شدهام که موانع مختلفی که بر سر راه من در شمال کشور گذاشته میشد همه به خیر و صلاح من بوده است زیرا یکی از خطرات نواحی شمالی کشور برای صنعت، وجود شبنم زیاد هواست آنچنان که ماشینآلات فلزی را میپوساند و اکثر صنایعی که موفق به سرمایهگزاری در آنجا شدند، همگی از بین رفتند و در واقع این امداد غیبی خداوند بود که به من اجازه فعالیت در آنجا را ندادند .
آیا تا به حال موانعی که در سر راه شما بود باعث نشد که از راهاندازی این واحد، دلزده و دلسرد شوید؟
من آنها را اصلا به عنوان موانع نمیدیدم بلکه به عنوان بخشی از کاری که میباید آن را انجام دهم،در نظر میگرفتم همچون زندگی که مسائل مختلف و موانع زیادی را در پیش رو دارد ولی این مسائل مانع از ادامه حیات نمیشود، روحیه من به این شکل است که هیچ مشکلی را به صورت مستقل نمیدیدم و آن را بخشی از جریان کار و زندگی در نظر میگرفتم و به طور عملی این واقعیت را تجربه کردم که نباید در امور خیلی عجله نمود و حل بعضی ازمسائل مستلزم گذر و طی شدن زمان است .
در مورد مشکلات و مسائلی که در ابتدای راه با آنها مواجه بودید هم توضیحاتی ارائه میدهید؟
واقعیت آن است که گاهی انسان درصدد پرورش ایدهای برمیآید که عوامل و بسترهای مناسبی برای آن فراهم نیست و او خود باید تمامی این موارد را به وجود آورد. به عنوان مثال برای ایجاد یک صنعت باید افراد سرمایهگزار و مناسبی را بیابید که بدون انتظار سود در سالهای اولیه کار،سرمایه خود را در اختیارتان قرار بدهند زیرا همانطوری که اشاره کردم میزان ریسک در صنعت نسبت به تجارت بسیار بالا میباشد و شما قبل از شروع کار باید بتوانید آنها را جذب کنید .
کلمات کلیدی :